پرده نشینیها - سه

به فروشنده می گویم: کدوم یکی از این تله موشها از بقیه بهتره؟
در جواب می گوید: بستگی به هوشِ موش داره!
خدایا! فکرش را بکن! برای خرید تله موش اول بایست از موش، تست هوش بگیری!

پرده نشینیها - سه

حالا ما باز در خانه مان موش داریم! از همان جانورهای تر و تیزی که شبها، وقتی که از نفس افتاده از سر کار یا کلاس درس به خانه می آیی تا خسته تنت را به راحت نشیمن بسپاری مثل فشنگ از زیر پایت در می روند و تو را با یک قلب ترسیده و متلاطم جا میگذارند. از همان جانورهای شکم چرانی که سکوت شب را صدای احتمالا دندانهایشان می جوند. از همان جانورهای جوینده ای که بستر خانه را به ترتیبی گزینشی پاک می کنند. حالا ما باز در خانه مان موش داریم!

می دانم که موش برای یک خانه مسکونی جانور سود رسانی نیست، اما نمی دانم پاسخ چه بودگی مضراتش را به پرسنده چگونه باز گردانم؟ آیا از اصل این آلودگیهاست که از همجواری با موش پرهیزم می دهند یا خیالهای آزار دهنده خلوتی که بایست با میهمانی ناخوانده به اشتراک بگذارم؟ به درستی نمی دانم! گاهی چنان دچار چندش می شوم که داوری نا ممکن می شود. هراس من آیا از تصور آشکار بودن پیش چشم و گوشی است که مرا هدف گرفته یا از شیوع ویروس و یا میکروبی غیر قابل مهار؟ هر چه خود را به یافتن پاسخ نزدیکتر می بینم از آن دورتر می شوم ... نمی دانم!

به هر ترتیب حالا ما باز در خانه مان موش داریم و این بنده خدا در اینجا هیچ "خوش آمد" نیست. من که کمر به کشتن میمهان ناخوانده ام بسته ام، دیروز از فروشنده ای سراغ بهترین کشنده را گرفتم و او در جواب بهترین را مشروط به میزان هوش-بهر موش دانست. ای خدا! حالا من چگونه موشی که حتی وقت دویدنم دستی به وی ندارم را بنشانم و به انجام آزمون هوش وادارمش؟ از کجا بدانم که این مزاحم نورس تا کجا به هوش مجهز است تا من خودم را به نمی دانم کدام سلاح تجهیز نمایم!

خداوندا! تمام عمرمان به ندانستن گذشت.


رضا
بیست و یکم آبان نود
Tufnell Park