یکی از آن اسمهای ایرانی که برای سالها ذهن من را به خودش درگیر کرده *خدا خواست* هست.
خدا خواست، که به گویش محلی خدا خواس تلفظ می شود، اعتراف خواسته و ناخواسته ی پدر و مادری است (درصد بزرگی از تقصیر متوجه پدر است) که در تنظیم لحظه ی اوج هم آغوشیشان احتمالا دچار خطای محاسباتی و خارج از اراده طبیعی صاحب فرزند شده اند. خدا خواست، حواله نمودن ناتوانی در جمع کردن دست و پای آلات و ادوات به گردن خداوندی است که بخشاینده ی بی منت همان آلات و ادوات به شمار می رود؛ خداخواست، تلاش نافرجام نامگذار در گریز از اشتباهی تاریخی است.
از خودم میپرسم آیا اگر از من می خواستند نامی برای حرکت سیاسی-اجتماعی مردم ایران در سال ۵۷ انتخاب کنم، چه گزینه هایی پیش رو داشتم؟ بهمن؟ بهار؟ پیروز؟ رها؟ کامران؟ نسیم؟ .... یا شاید خدا خواست!؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر