زوال

من آستانه ی یک تحمل نداشته ام
سایه ی بی نصیب سخاوتی مسموم

مغزم را تنور توده پخته
من خودآموز روزهای بی روزنه ام
دستورالعمل بار گذاشتن آش
ته مانده ی تباه سفره ای که صرف شد
..... خوردی خورد

من اول شخص غایب
من از امروز
زائر تمام ستاره های رو به زوالم



رضا
زمستان 89

هیچ نظری موجود نیست: