دوست خوب و مهربان من
یزدان جان!
درود
ویروس کرونا بر خلاف همه آن چیزهایی که تا امروز از آنها ترسیده ام نام خیلی دهان پرکن و با کلاسی دارد، اما این با کلاسی کرونا نبود که من را به یاد تو انداخت. راستش را بگویم از سیزده روز پیش که کرونا خانه نشینم کرد تصمیم داشتم درباره جهانگیری این ریزموجودک و ماجراهای پیرامونی قرنطینه داوطلبانه (و بعدا اجباری) به این و به آن نامه بنویسم؛ اما از آنجا که من خیلی آدم تند و پرشتابی نیستم، بین اتخاذ تا اجرای این تصمیم سیزده روز فاصله افتاد. و البته من بابت این فاصله زمانی خوشحالم، چون فرصتی دست داد تا نخستین نامه خانه نشینیهای کرونایی را به تو دوست عزیزم بنویسم.
یزدان جان
همراه هزاران آرزوی خوب
سالگشت زادروز تو فرخنده
همیشه برای کسانی که زادروزشان همزمان با تعطیلات نوروزی هست دلم سوخته و احتمالا تا همیشه دلم برای ایشان و از این بابت خواهد سوخت؛ چرا؟ ... صرف نظر از مسایل اقتصادی (دلایل اقتصادی را در نامه سال آینده تفسیر و تقریر خواهم کرد)، همزمانی این مناسبت خجسته (بعضا) با هیجان ناشی از تعطیلات نوروزی از یک طرف و کمبود نیروهای آماده به رقص و افراد خنده کن و دوستان هدیه پرداز، به سبب غیبتهای نوروزی، از طرف دیگر باعث می شود که امکان برگزاری جشن به آسانی فراهم نشود. آن دسته از دوستان کم اقبالی که در این حدودا پانزده روز ابتدایی سال به دنیا آمده اند، به احتمال غریب به یقین در حضور مدعووینی معدود، چند شمع فرتوت را روی یک کیک کم مشتری فوت می کنند. امان از جشن تولدهای نوروزی ... یزدان نازنین! همه اینها را نگفتم که بابت زمستانی بودنم به تو فخر بفروشم؛ خدا آن روز را نیاورد. این حقایق را بازگو کردم تا با چشمکی غریب یادآور شوم که درد تو را می دانم.
یزدان نازنین! نگران اما نباش، چون فارغ از زادروز بی هنگام، در مشترک زیاد داریم. در این روزهای همدردی، در این روزهای از هراس در گوشه خانه چمبره زدن، در این روزهای از ویروس سرشار، از کدام درد بیشتر شکایت کنیم؟ از بی پناهی هم میهنانمان، از اراجیف گویی گردانندگان سرزمینمان بابت جن و پری، یا از این که نیستی تا با هزار خنده با جهت و بی جهت خاطرات سینمایی خود را با هم مرور کنیم. خدا می داند که تو یک خنده کن حرفه ای هستی و من از صمیم قلب آروز می کنم که آن نیش همیشه تا بناگوش باز، همچنان و همیشه تا بنا گوش باز بماند. تو را دوست دارم. تو را بابت همه آن سادگی و آن دلبستگی بی آلایشت به هنر دوست دارم و امیدوارم دوستیمان عمر چند ده ساله داشته باشد.
از خود قرنطینه برایت نگویم دوست من که نسبتی بی پایان با سینما دارد. این دوره طولانی خانه نشینی، فرصت بسیار خوبی است برای تماشای فیلمهای ندیده و البته دوباره دیدن آثاری که ما پیشتر از تماشای آنها لذت برده ایم. اما یزدان نازنین، آن چیزی که این روزها را سینمایی کرده تنها تماشای فیلم نیست؛ محتوای این روزهای زندگیهامان بیشترین نزدیکی را با سینما دارد ... شکل کوچه و برزن این روزها به ترتیبی غافلگیرکننده سینما و به ویژه آثار آخرالزمانی هالیوود را تداعی می کند. باورت نمی شود یزدان جان! در این خانه نشینی بی سابقه آن اندازه در تصورات سینمایی خودم غرق شده ام که شبها کابوس حمله مریخیها را می بینم. شانس که نداریم ما برادر! از میان ارتش مریخیها این سعید طوسی شان هست که به کوچه ما که از قضا بن بست است حمله می کند.
دیدی گفتم که نیش تو همیشه تا بنا گوش باز است. بهترین و خوشترین روزها را برایت آرزو می کنم و امیدوارم که سفره این ویروس نامرد هر چه زودتر و قبل از این که کابوسهای هالیوودی ما به وقوع بپیوندد به پایان برسد.
باز و باز زادروزت را فرخنده باد می گویم.
دوستدارت
رضا
فروردین ۱۳۹۹
Manchester
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر